بخش اوّل تعلیم و تعلّم
هَلَکَ خُزّانُ الأموالِ وهم أحْیاءٌ والعلماءُ باقونَ مابقی الدَّهْرُ أعیانُهم مَفْقُودةٌ، وأمثالُهم فی القلوب موجودة.
ثروت اندوزان در حال حیات دنیوى گرچه به ظاهر زندهاند و همانند چهارپایان مى خورند: وَیَأْکُلُونَ کَما تَأْکُلُ الأنْعامُ
(49)، لکن در حقیقت مردهاند، زیرا در اثر غفلت از خالق خود بهرهاى از حیات طیبه انسانى نبردهاند:
أمواتٌ غَیْر أحیاءٍ وَمایَشْعُرُون أیّانَ یُبْعَثُونَ؛
(50)مردگانى هستند که از حیات بىبهرهاند و شعور ندارند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد.
مرده دل زنده تو دانى که کیست
آن که ندارد به خدا اشتغال
در حالىکه دانشمندان الهى تا دنیا باقى است هستند گرچه اجسام و بدنهایشان در بین مردم نباشد، ولى یاد آنها همراه با آثارشان براى همیشه باقى و جاویدان خواهدبود.
نظیر بیانى که در حکمت 147 در مقایسه بین علم و ثروت گذشت، روایات دیگرى از امیرالمؤمنین(ع): نقل شده، از آن جمله:
قال(ع): العلم أفضل من المال بسبعة:
الأول: أنه میراث الأنبیاء والمال میراثُ الفراعنة
الثانی: العلم لایَنْقُصُ بالنَّفَقَةِ والمالُ یَنْقُصُ بها
الثالث: یحتاج المال إلى الحافظ والعلم یحفظ صاحبه.
الرابع: العلم یدخل فی الکفن ویبقى المال.
الخامس: المال یحصل للمؤمن والکافر والعلم لایحصل إلا للمؤمن خاصة.
السادس: جمیع الناس یحتاجون إلى صاحب العلم فی أمر دینهم ولایحتاجون إلى صاحب المال.
السابع: العلم یقوى الرجل على المرور على الصراط والمال یمنعه؛
(51)علم از هفت جهت بر مال برترى دارد:
اول: علمْ میراث پیامبران است و ثروت و مالْ میراث فراعنه.
دوم: علم با بخشش و انفاق کم نمىشود، و حال آن که ثروت با خرج کردن کم مىشود.
سوم: ثروت احتیاج به نگهبان دارد و حال آن که علمْ نگهبان صاحب علم است.
چهارم: علمْ داخل کفن مىشود و مالْ خارج از آن مىماند، یعنى ثمرات دانش براى پس از مرگ هم مفید و سودمند است.
پنجم: ثروت، هم به دست مؤمن مىرسد و هم به دست کافر، و حال آن که علم فقط در دسترس مؤمن است.
ششم: تمام مردم در امر دینشان نیازمند به عالم و دانشمند ربانىاند، در حالى که به ثروتمندان خسیس نیازى ندارند.
هفتم: علم، انسان را براى عبور از صراط و رسیدن به بهشت و فردوس برین قوت و نیرو مىبخشد، در حالى که ثروت مانع از عبورش مىگردد. (یعنى ثروتى که در راه صحیح مصرف نشود مانع حیات طیبه اخروى و رفتن به بهشت مىگردد).
همچنین از آن حضرت نقل شده که فرمودند:
أیُّها الناسُ اعْلَمُوا أنَّ کَمالَ الدِّینِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَالْعَمَلُ به وأنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أوْجَبُ عَلَیْکُمْ من طَلَبِ الْمالِ أنَّ المالَ مَقْسوُمٌ بینکم مَضْمُونٌ لکم قد قَسَّمه عادلٌ بینکم سَیَفی لکم به والعلمُ مخزونٌ علیکم عند أهلِه قَدْ أُمِرْتم بِطَلَبهِ منهم فَاطْلُبُوه. وَاعْلَمُوا أنَّ کَثْرةَ المالِ مَفْسَدَةٌ لِلدِّینِ مَقْساةٌ لِلقُلُوب، وأن کَثْرَةَ العلمِ والعَمَلَ به مَصْلَحَةٌ للدین و سببٌ إلى الجنة. وَالنَّفَقاتُ تُنْقِصُ المالَ وَالْعِلْمُ یَزْکُو على إنفاقِه فانفاقه بَثُّه إلى حَفَظَتِه وَ رُواتِه؛
(52)اى مردم! بدانید که کمال دین طلب علم و عمل به آن است و طلب دانش بر شما واجبتر است از طلب مال، زیرا مالْ بین شما تقسیم و سهم شما از ثروت و مال تضمین گردیده و به عدالت بین شما قسمت شده و به شما خواهد رسید، و حال آن که علم براى شما نزد اهلش به ودیعه نهاده شده و به شما امر شده به دنبال آن بروید و آنرا از اهلش طلب کنید. بدانید کثرت و فراوانى مال موجب فساد دین و قساوت قلبهاست، و حال آن که زیادى دانش و عمل به آن به صلاح و منفعت دین و وسیلهاى است براى رسیدن شما به بهشت. بخشش و خرج کردن موجب کم شدن مال است، درحالىکه علم به واسطه انفاق و بخشش رشد و نمو مىیابد و انفاق علم، پخش و گسترش آن براى حافظان و راویان دانش است.
نوشته شده در دوشنبه 88/5/26ساعت 6:56 عصر توسط nada
نظرات دیگران(یک)